وقتی آمارها لبخند می‌زنند اما واقعیت تلخ است
وقتی آمارها لبخند می‌زنند اما واقعیت تلخ است
رشت_ نقدی بر خدمات بهزیستی گیلان 

 گیرا آنلاین_ هر ساله در آستانه هفته بهزیستی، سیلی از آمارهای چشم‌گیر و پروژه‌های رنگارنگ روی میز رسانه‌ها قرار می‌گیرد؛ این‌بار هم مدیرکل بهزیستی گیلان، در نشستی خبری، تصویری گسترده از خدمات این سازمان ارائه داد. از درمان اعتیاد و توانبخشی تا حمایت از زنان بدسرپرست و ساخت مسکن مددجویی. اما آیا این حجم وسیع از آمار و ارقام، واقعاً نشان‌دهنده بهبود وضعیت اجتماعی استان است؟ یا فقط تکرار یک چرخه قدیمی است که در آن عملکرد به جای اثربخشی نشسته و عدد، جای معنا را گرفته؟

زنانی که هنوز صدایشان شنیده نمی‌شود

در نشست، با صراحت اعلام شد که «هیچ زن بدسرپرستی پشت نوبت نمانده است». اگر این گزاره درست باشد، باید آن را تبریک گفت. اما آیا واقعاً چنین است؟ تجربه میدانی و گزارش‌های متعدد مردمی نشان می‌دهد که هنوز هم زنان بسیاری در پیچ‌و‌خم بروکراسی، شناسایی ناقص یا نبود ظرفیت کافی جا مانده‌اند. مسئله اینجاست که وقتی سخن از “پوشش کامل” به میان می‌آید، باید معیار روشن و قابل‌سنجشی ارائه شود، نه صرفاً یک جمله خوش‌آهنگ در کنفرانس خبری.

آمارهای درخشان، رویکردهای کم‌رمق

ارائه ده‌ها هزار مشاوره، حمایت از صدها هزار مددجو، ساخت صدها واحد مسکن؛ بدون تردید، همه این‌ها نشان‌دهنده حجم بالای تلاش در بهزیستی است. اما سؤال کلیدی اینجاست: رویکرد سازمان چیست؟ اگر همچنان نگاه خیریه‌ای، موقتی و مصرف‌محور بر برنامه‌ها سایه انداخته باشد، حتی ده‌ها هزار خدمت هم نمی‌تواند تغییری پایدار در زندگی مددجویان ایجاد کند.

مسکن؛ رؤیای دست‌نیافتنی مددجویان

اعلام ساخت ۷۲۸ واحد مسکونی و تخصیص ۹۰ میلیارد تومان ودیعه، وقتی فاقد ضمانت اجرایی و همکاری بانک‌ها باشد، بیشتر شبیه شعار است تا واقعیت. واگذاری ۵۴ واحد در یک سال، در استانی که با بحران معیشتی و موج بیکاری دست‌به‌گریبان است، پاسخ‌گوی نیاز واقعی نیست.

سمن‌ها؛ بازوی اجتماعی یا ابزار اجرایی؟

۵۶۸ سازمان مردم‌نهاد فعال در حوزه‌های اجتماعی، عدد چشم‌گیری است. اما آیا نقش این سمن‌ها صرفاً اجرای طرح‌های دولتی است یا می‌توانند ناظر، منتقد و حتی پیشنهاددهنده راه‌حل‌های خلاقانه باشند؟ اگر قرار باشد سمن‌ها فقط پیمانکار خاموش دولت باشند، نقش تحول‌سازشان از بین می‌رود.

سالمندی؛ زنگ خطر بی‌پاسخ

گیلان با سرعتی نگران‌کننده پیر می‌شود. آیا بهزیستی برای این آینده خاکستری، برنامه‌ای دارد؟ نه خبری از بیمه مراقبان، نه مراکز مراقبت در منزل، نه برنامه‌ای برای تاب‌آوری خانواده‌ها. سالمندی دیگر فقط یک آمار نیست؛ یک بحران در حال انفجار است.

رسانه‌ها، صدای جامعه یا طبل تبلیغات؟

مدیرکل بهزیستی از رسانه‌ها خواست تحلیل‌گر باشند، نه فقط بازتاب‌دهنده. اما مگر می‌شود در فضایی بدون دسترسی شفاف به داده‌ها، بدون امکان نقد آزاد، تحلیلی منصفانه داشت؟ اگر قرار است خبرنگار نقش دیده‌بان داشته باشد، نهادهای مسئول نیز باید به دیده‌شدن و نقد شدن ایمان بیاورند — نه آنکه رسانه فقط پل تبلیغاتی یک‌طرفه باشد.

بهزیستی گیلان نیازمند یک تحول در نگرش مدیریتی، نظام برنامه‌ریزی و رابطه‌اش با جامعه مدنی است. باید از فاز گزارش عملکرد عبور کرد و به سمت پایش اثربخشی، مشارکت واقعی مردم، و تغییر سیاست‌های ناکارآمد رفت.

زنان، سالمندان، کودکان آسیب‌پذیر و هزاران مددجو، نیاز به راه‌حل‌های پایدار دارند — نه فقط وعده‌های مقطعی.