گیرا آنلاین_ ✍️ بابک کامیاب _ نمایش اکتینگ سال گذشته توسط اکبر زنجانپور روی صحنه رفته بود که طبیعتا نام شناخته شدهای است. اما مهدی رضایی در رشت به نوعی شبیه همان رُبر است که چندان مطرح نیست و میتواند همچون شخصیت آکتور نمایشنامه حس یک هنرمند گمنام و توانا را بهتر به مخاطب برساند.
در ابتدای نمایش یک خیال ناامنی به بیننده دست میدهد بخصوص زمانی که احساس میکند بازیگر نقش رُبر ، بازی اغراق آمیزی را انجام میدهد ، اما کم کم نقشی مسلط و پر قدرت ظاهر شده که قرار است شخصیتی جدید را شکل دهد که از یک شخصیت خام بنام ژپتو یک هنرپیشه جدید بسازد و پس از آخرین دیالوگ بیننده را وادار میکند که ایستاده به تشویقش بپردازد.
در گوشه تصویر اُرس را میبینی که در ابتدا ممکن است مخاطب بگوید خب که چه! چرا کسی که حتی یک دیالوگ هم ندارد باید جایی در نمایش داشته باشد ! ولی با گذر زمان میان آن همه دیالوگ تو را محو سکوت بی حد و اندازه اش میکند بطوری که شاید جسورانه در خیال خویش او را بهترین بازیگر این نمایش ببینی !
در انتها همان طور که نویسنده خواسته مخاطب بهتدریج مرز میان تمرین، نقش و واقعیت را محو میکند؛ جایی که تحقیر و فشار روانی نه بهعنوان خطا، بلکه با نام «هنر» توجیه میشود.
قدرت در این نمایش، آرام و بیسر و صدا عمل میکند.هیچ هیولای مشخصی وجود ندارد؛ خشونت، معمولی است، روزمره است و دقیقاً به همین دلیل ترسناکتر!
کارگردان بسیار مسلط، پشت واژههایی مثل «اکتینگ»، «تعهد» و «حرفهایگری» پنهان میشود و قربانی مثل ژپتو ، به امید دیده شدن، سکوت میکند.
نقطهی قوت نمایش، ایجاد حس معذبکنندهی تماشاگر است؛ تماشاگری که مدام از خودش میپرسد: آیا هنوز نمایش را میبینم، یا شاهد یک سوءاستفادهام؟
اکتینگ بیش از آنکه دربارهی تئاتر باشد، دربارهی روابط نابرابر انسانیست؛ جایی که قدرت، هر جا بیپاسخ بماند، میتواند ویرانگر شود و انسانها را نادیده بگیرد. نمایشی تلخ، بیتعارف و هدفمند و درست به همین دلیل ضروری!




