گیرا آنلاین_ ✍️محمدرضا ابراهیمی _رئیس تشکیلات حزب اعتماد ملی در استان گیلان _ تاریخ ایران، صحنه پرفراز و نشیب تلاش برای اصلاح است؛ تلاشی که در طول دههها، با رویکردهای گوناگونی صورت گرفته است. اما در میان این رویکردها، «نهادگرایی» به مثابه فلسفهای که بر «نظم آهسته» و پایبندی به اصول و ساختارها تأکید دارد، جایگاهی ویژه مییابد. هسته مرکزی این رویکرد، اعتقادی عمیق به این اصل است که «نهاد، قائم بر فرد است و این نهاد است که تغییر را شکل میدهد». در این نگاه، افراد، هرچند مهم و تأثیرگذار، ابزارهایی در دست نهاد برای تحقق اهداف بلندمدت هستند و پایداری و ماندگاری تغییر، مرهون استحکام و استمرار خود نهاد است.
از اعتماد تا اعتماد ملی؛ تجلی نهادگرایی در گذار تاریخ
یکی از نمودهای روشن این رویکرد را میتوان در تأسیس و استمرار نهادهای رسانهای و سیاسی مشاهده کرد. به عنوان مثال، روزنامه «اعتماد» که توسط جناب آقای الیاس حضرتی بنا نهاده شد، نمونهای برجسته از یک نهاد رسانهای است که با وجود عبور از «منجلابهای گوناگون» و چالشهای فراوان، توانسته است به حیات خود ادامه دهد و دامنه تأثیرگذاری خود را گسترش بخشد. این روزنامه، صرفاً محصول تفکر و تلاش یک فرد نیست، بلکه به نهادی تبدیل شده است که با اتکا به تیم خود، ساختار حرفهای و سرمایه اجتماعیاش، همچنان در سپهر رسانهای ایران نقش ایفا میکند. این استمرار و تأثیرگذاری، گواه این مدعاست که نهاد، فراتر از فرد بنیانگذار، از ظرفیت پویایی و تغییر برخوردار است.
همچنین، حزب اعتماد ملی، با وجود فراز و نشیبهای سیاسی، از جمله حضور فعال در انتخابات سال ۸۸، پیگیری اعتراضات پس از آن، و حتی دوران «حصر خانگی» دبیرکل خود، به عنوان یک نهاد پایدار باقی مانده است. این پایداری، نشاندهنده آن است که اعضای حزب، بیش از آنکه خود را وابسته به یک فرد خاص بدانند، به هویت و ساختار حزب به عنوان یک «نهاد» وفادار بودهاند. این اعتقاد که «نهاد است که تغییر را شکل میدهد»، باعث شده تا حتی در غیاب رهبران کلیدی، حزب بتواند به فعالیت خود ادامه داده و نقشی در تحولات سیاسی ایفا کند. این رویکرد، در مقابل جریاناتی که صرفاً بر شخصیتمحوری تکیه دارند، به دنبال ایجاد ساختارهایی است که بتوانند در طول زمان، از فرد یا افراد خاصی مستقل عمل کرده و هدف اصلاح را پیگیری کنند.
ریشههای تاریخی و بسط مفهوم:
اگر به عقب بازگردیم، به دوران پرالتهاب مشروطه، اولین نشانههای تلاش برای اصلاح را در تقابل با استبداد قاجاری میبینیم. ستارخان و باقرخان، نماد اراده مردمی برای تغییر بودند؛ ارادهای که گاه در قالب حرکتهای انقلابی و گاه در قالب تشکیل انجمنها و تشکلهای نوپا بروز میکرد. اما در همان دوران، چهرههای دیگری نیز بودند که بر استفاده از ظرفیتهای موجود، مانند مجلس شورای ملی، برای پیشبرد اصلاحات تأکید داشتند. سید عبدالله بهبهانی و محمد طباطبایی، هرچند در نهایت نتوانستند جریان مشروطه را از مسیر تقابل و گاه خشونت دور نگه دارند، اما تلاش داشتند تا از طریق مذاکره و تعامل با دربار، به اهداف خود دست یابند. این تلاش برای حفظ و تقویت نهادهای نوظهور، حتی در مواجهه با چالشها، ریشه در تفکر نهادگرایانه دارد.
در دوران پهلوی، فضای سیاسی محدود، ضرورت «نهادگرایی» را به شکلی دیگر آشکار ساخت. دکتر مصدق، با وجود رویکرد ملیگرایانه و تلاش برای بسیج عمومی، در نهایت نتوانست از نهادهای موجود، مانند ارتش و دیوان عالی کشور، برای حفظ دستاوردهای خود بهره کافی ببرد. در مقابل، جریانات و افرادی که به صورت زیرزمینی یا در قالب تشکلهای فرهنگی و صنفی فعالیت میکردند، تلاش داشتند تا با حفظ هویت اصلاحطلبانه خود، به فعالیت ادامه دهند. این دوران، نشان داد که گاهی حفظ «آنچه هست» برای بقای «آنچه باید بشود» ضروری است و نهادهای کوچک و پایدار، میتوانند بستر تغییرات بزرگتر در آینده باشند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، صحنه سیاسی ایران دگرگون شد. در سالهای نخست، تلاشهای بسیاری برای نهادسازی صورت گرفت. احزاب و گروههای مختلف، در پارلمان، دولت و دیگر نهادها، به رقابت و همکاری پرداختند. اما همانطور که اشاره شد، این دوران شاهد شکلگیری دو رویکرد متمایز در میان اصلاحطلبان بود:
رویکرد تقابلی و مطالبهگری رادیکال:
گروههایی مانند جبهه مشارکت، با تأکید بر تغییرات ساختاری بنیادین، از نهادهایی چون شورای نگهبان و حتی سپاه، انتقاد کرده و خواهان محدود شدن یا حذف آنها بودند. این رویکرد، هرچند با شعارهای مردمی و جذاب همراه بود، اما به دلیل ماهیت تقابلی خود، با مقاومتهای جدی روبرو شد و بخشی از توان اصلاحطلبان را مصروف این درگیریها کرد.
* رویکرد تعاملی و نهادگرا: در مقابل، چهرههایی چون مهدی کروبی، با ورود به مجلس ششم و شرکت در انتخاباتهای بعدی، حتی پس از سال ۸۸، نشان دادند که میتوان در چارچوب نهادهای موجود نیز به بیان انتقادات و پیگیری مطالبات پرداخت. این رویکرد، بر استفاده از ابزارهای قانونی، مذاکره، و تلاش برای اجماع، حتی با مخالفان، تأکید داشت. هدف، نه حذف نهادها، بلکه اصلاح آنها از طریق تعامل و فشار سازنده بود. این همان اصلی است که میگوید «نهاد است که تغییر را شکل میدهد».
چرایی اهمیت نهادگرایی در اصلاحات امروز
امروز، ایران در بزنگاهی تاریخی قرار دارد. چالشهای اقتصادی، اجتماعی و بینالمللی، ضرورت یافتن راهکارهایی پایدار و جامع را بیش از هر زمان دیگری ایجاب میکند. در چنین شرایطی، «نهادگرایی» به عنوان یک رویکرد اصلاحی، اهمیت ویژهای پیدا میکند:
* بسترسازی برای تغییرات پایدار: تغییراتی که از طریق نهادها و با طی کردن فرآیندهای قانونی و اجماعساز حاصل میشوند، معمولاً ماندگارتر و قابل اتکاتر هستند. این امر، مانع از نوسانات شدید و بازگشت به وضعیت پیشین میشود، چرا که خود نهاد، حافظ تغییر است.
* مدیریت بحران و کاهش تنش: در جهانی که با پیچیدگیها و بحرانهای متعدد روبروست، تکیه بر نهادهای مدنی، احزاب و ساختارهای قانونی، بهترین راه برای مدیریت اختلافات و کاهش تنشهاست. نهادگرایی، به جای تقابل مستقیم، بر گفتگو و یافتن راهحلهای مشترک تأکید دارد و از این رو، پایداری بیشتری دارد.
* تقویت جامعه مدنی: احزاب، سازمانهای مردمنهاد، و رسانههای مستقل، ستون فقرات جامعه مدنی پویا هستند. نهادگرایان با حمایت از این تشکلها و تلاش برای تقویت جایگاه آنها، به ساخت جامعهای قویتر و مشارکتجوتر کمک میکنند. این نهادها، حتی در دوران غیبت رهبران کاریزماتیک، به حیات خود ادامه میدهند.
* تداوم اصلاحات در بلندمدت: تاریخ نشان داده است که جریانهای سیاسی که صرفاً بر بسیج تودهای یا تقابل استوارند، عمر کوتاهی دارند. اما آنهایی که توانستهاند نهادهای پایدار و مؤثر بسازند، اثرگذاری بلندمدتتری داشتهاند. نهادگرایی، راهی برای تضمین تداوم اصلاحات در بلندمدت است، زیرا نهاد، ماندگارتر از فرد است.
«نهادگرایی» در اصلاحات ایران، نه به معنای سکوت و انفعال، بلکه به معنای «نظم آهسته» و هوشمندانه در پیگیری اهداف است. این رویکرد، با درس گرفتن از تاریخ، تلاش میکند تا با استفاده از ظرفیتهای موجود، بدون نادیده گرفتن ضرورت تغییر، مسیری پایدار و قابل اتکا برای اصلاح جامعه بنا نهد. اعتقاد به اینکه «نهاد قائم بر فرد است و نهاد است که تغییر را شکل میدهد»، سنگ بنای این رویکرد است. در دنیای امروز، که ثبات و پیشبینیپذیری اهمیت حیاتی دارند، تکیه بر «نظم آهسته» نهادگرایی، نه تنها یک انتخاب، بلکه یک ضرورت برای عبور از چالشها و ساختن آیندهای بهتر است.