✍️ سروش علیزاده
در داستان ها آمده که ابلیس وسایل و ابزار کارش را قشنگ و منظم در نمایشگاهی عرضه کرد و خودش هم منتظر بود تا به سوالات بازدیدکنندگان پاسخ دهد اما کسی چیزی نمی پرسی.
روی تابلو نمایشگاه هم نوشته شده بود: “ابزار و وسایل منحصر به فرد آقای لوسیفر “
مردم تند تند ابزاری را می خریدند و می رفتند و بدون اینکه متوجه شوند هرچه خریده می شود سریعا جایگزین شده و منحصر به فرد نیست. فقط یک جوان جلو رفت و گفت سلام آقای لوسیفر تمایل دارم کمی در مورد ابزار های تان توضیح دهید.
ابلیس گفت بیا باهم قدم بزنیم و ببینیم.
شیطان از آچار حسادت ، پیچ گوشتی طمع ، فازمتر شهوت ، پتک خودبینی ، چکش غرور و ساتور قتل و … وسایل مختلفی که داشت با حوصله صحبت کرد و قیمت های هرکدام را اعلام کرد و ابراز امیدواری کرد تا جوان خرید مناسبی را انتخاب کند.
جوان گفت همه این ها به محض خرید جایگزین می شوند. من به دنبال چیزی هستم که منحصر به فرد باشد و قابلیت جایگزینی نداشته باشد.
آقای لوسیفر گفت چنین چیزی را دارم اما نمی فروشم اما برای دیدنش باید به پستوی پشت نمایشگاه برویم. جوان با کمی شک و ترس همراهیش کرد. در آنجا گاوصندوق بزرگی دید که توسط چند نگاهبان و طلسم محافظت می شد. جوان مشتاق شد بداند چه وسیله ای داخل گاوصندوق است که این قدر برای شیطان گرانبهاست که حاضر به فروشش نیست.
در گاوصندوق که باز شد جوان سوزن کوچک و به ظاهر بی ارزشی را دید! و گفت : برای این سوزن این همه حفاظت و طلسم و نگهبان گذاشته ای و حاضر به فروشش نیستی؟
آقای لوسیفر گفت بله ! این خطرناک ترین و مهلک ترین ابزار من است به نام سوزن ناامیدی !
وقتی با سوزن ناامیدی سوراخی در سر کسی ایجاد کنم چنان شکافته شده و تسلیم می شود که تمام ابزار من را می خرد و استفاده می کند و تا وقتی زنده است سود می برم و خواست های من به پیش می رود. نا امیدی ابزار و سلاحی است منحصر به فرد که یونیک است و همتایی ندارد و به هیچ قیمتی به کسی نمی فروشم و فقط خودم استفاده می کنم.