دکتر لیلا حلاج زاده – مردي دچار چشم درد شد؛ پيش دامپزشك رفت و خواست که دردش را درمان کند. دامپزشک از همان چیزی که در چشم چهارپایان می ریخت، در چشم او ریخت.
مرد کور شد.از دامپزشک شکایت کرد و نزد قاضی رفت. قاضی گفت بر دامپزشک هیچ گناهی نیست.
اگر این مرد، خر نبود، برای مداوا نزد دامپزشک نمی رفت. مقصود این حکایت آن است که بدانیم هر کسی که به آدم نابلد، کاری بزرگ بسپارد، هرچند پشیمان شود، پیش خردمندان به بی فکری محکوم می شود.
ندهد هوشمند روشن رای به فرومایه کارهای خطیر
بوریاباف اگرچه بافنده ست نبرندش به کارگاه حریر