«معضل سراوان و تبرزنان مظلوم نما»
«معضل سراوان و تبرزنان مظلوم نما»
توصیه من به امام پناهی و بقیه رجل گیلانی این است که سعی نکنند ماجرای اعتراض سراوان را گفتار درمانی کنند بلکه باید مساله را به تهران کشانده و پای مرکز نشینان را برای حل معضل سراوان بکار بگیرند.

گیرا آنلاین-✍ سروش علیزاده- برای پرداختن به معضل انباشت زباله سراوان پیش از اشاره به تاریخچه این انباشت و یا پرداختن به بحث زباله سوز و کودآلی در ابتدا باید به چند معضل فرهنگی که ریشه در ذهنیت تاریخی مردم گیلان دارد بپردازیم.
بی مقدمه بگویم که استان گیلان رجل سیاسی تراز یک کشوری که مرد بازی های ملی باشد ندارد . این هم البته بر می گردد به زمان پهلوی اول و قتل عام گردن فرازان و بزرگ مردان سرزمین گیل و دیلم و تحقیر سیستماتیک قومی که در طول تاریخ هیچ گاه در برابر هیچ هجمه داخلی و خارجی سر خم نکرده بوده و البته هیچ گاه جز در دولت دیلمیان حکومتی خارج از محدوده گیلان نداشته است. دیلمیانی که تحت لوای خلفای عباسی سکه ضرب می کردند.
در مقابل شهری مانند اصفهان از زمان تشکیل دولت صفوی که نخستین حکومت مقتدر ایرانی پس از اسلام بوده سالیان سال پایتخت ایران بوده و دارای مناسبات پایتخت نشینی و خود باوری در همه زمینه های سیاسی و اقتصادی و … .
نتیجه این می شود که در دوره رضاخانی با سرکوب بزرگان و گردن فرازان همیشه کوتوله هایی فرد گرا و قدرت طلب و مال اندوز در گیلان به حاکمیت رسیدند و به دلیل جغرافیای گیلان که دروازه تمدن غرب بوده و میل مردم عوام رشت به تجدد گرایی حلقه وصل یک بال قدرت در ایران که وابستگی به حوزه نجف و قم است هم عملا قطع شده و نبود وصل بودن به جریان های ریشه دار حوزوی پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم عملا شانس ورود رجل گیلانی را به عرصه های بازی های بزرگ ابتر کرده است. اتفاقی که در استان شاهد مثال ما اصفهان نیافتاده و روند سنت گرایی این استان پیوند های محکم با جریانات مذهبی حوزه های علمیه ایجاد کرده است.
حالیه در برخورد با معضلی مانند زباله سراوان و یا حل مشکل دو رود زرجوب و گوهر رود ما رجل های سیاسی بزرگی نداریم که توپ بازی را به میدان بازی کشوری کشانده و بتوانند با دریافت بودجه ، امکانات و ابزار و دخالت حکومت مرکز گرای تهران این دو غده سرطانی استان را جراحی نمایند. اما رجل اصفهانی که صد البته همیشه در بدنه دولت های بعد از انقلاب به دلیل ریشه در سنت و حوزه قم جایگاه دارند سیاسیون داخل استان شان هم در زمان رویایی با دولتمردان برای بقا خودشان رایزنی نمی کنند و از ابتدا می دانند و طراحی کرده اند که چطور مهره های شطرنج بازی بزرگان را به نفع امتیاز گرفتن برای استان شان به پیش ببرند.
اما در گیلان علاوه بر اینکه آن ساختار وجود ندارد معضل تبر زنی هر آنکس که می تواند رشد کند و در قامت رجل ملی قد علم کند هم مضاف بر آن مشکل تاریخی است.
اگر یکی مانند نوبخت که از خانواده حجتی ها و‌ ریشه دار در حوزه قم بودند توانست در سطح ملی بازی کند بیشترین تبر ها را از داخل استان دریافت کرد و یا اگر جعفرزاده ایمن آبادی سوسویی در میان رجل سیاسی میانی و رو به بالای مرکز زد چراغش برافروخته نشده از داخل استان زیر فشار آب آتشنشانی رد صلاحیت خاموش شد و صوفی و عباسی هم که به وزارت رسیدند نتوانستند روند بازی خود را در میان بزرگان و رجل مرکز ادامه دهند و سریع از ارابه این راه پیاده شدند.
حالا اما نوبت فرماندار جوان و آینده دار رشت ، حمید رضا امام پناهی است. او برادر سه شهید است. از لحاظ سلامت مالی و اخلاقی کاملا لوح پاک و سفیدی دارد. در فومن و شفت محبوبیت دارد و این پتانسیل را که به عنوان نماینده مجلس جوانی در آینده از آن منطقه به مجلس برود و البته جسور است در زمانی که از هفده شهر و پنج شهرستان زباله در سراوان می ریزند تنها فرمانداری که به میان جمع مردم می رود امام پناهی است.
اما خاصیت تبر زنان گیلانی این است که بیست ثانیه از صحبت های او با مردم را برداشته و او را قبل از آنکه قد بکشد مورد نوازش با تبر قرار دهند. آن هم کسانی باد به آتش حمله های مجازی به فرماندار وقت حمید رضا امام پناهی می زنند که یا خود در بیست و چند سال گذشته عامل ایجاد این معضل دهشتناک زباله سراوان و عدم پیگیری های همان ها مساله را به ورطه بحران کشانده است.
مردم البته زمانی که این جو ناجوانمردانه بخوابد سره را از ناسره تشخیص خواهند داد و البته توصیه من به امام پناهی و بقیه رجل گیلانی این است که سعی نکنند ماجرای اعتراض سراوان را گفتار درمانی کنند بلکه باید مساله را به تهران کشانده و پای مرکز نشینان را برای حل معضل سراوان بکار بگیرند بر پایه استمرار و پافشاری اعتراض مسالمت آمیز کل استان نسبت به معضل زباله سراوان که چون غده ای سرطانی کل استان را به نابودی خواهد کشاند.

  • نویسنده : سروش علیزاده