حکایتی از بوستان سعدی
حکایتی از بوستان سعدی
ریاکاری و تظاهر به نیکی، آتش به تمام عبادات ما می زند

 ✍ دکتر لیلا حلاج زاده– پسر نوجوانی که هنوز روزه بر او واجب نبود، روزه گرفت. مربی، آن روز او را به مدرسه نبرد چرا که این کار را از کودکی کوچک، پسندیده دانست.پدر و مادر شادی کردند و او را بر چشم نهادند و نازش را خریدند.
وقتی که روز به نیمه رسید، آتش به معده نوجوان افتاد و با خود گفت اگر چند لقمه غذا بخورم، پدر و مادرم متوجه نمی شوند. نهانی روزه را خورد و چنین وانمود کرد که روزه دارد و به این ترتیب، پاداش خود را از پدر و مادر گرفت.
پس این پیر از آن طفل نادانتر است
که از بهر مردم به طاعت در است
کلید در دوزخ است آن نماز
که در چشم مردم گزاری دراز
اگر جز به حق می رود جاده ات
در آتش فشانند سجاده ات
به خاطر خوشامد مردم، طاعت و عبادت نکنیم.ریاکاری و تظاهر به نیکی، آتش به تمام عبادات ما می زند.نماز را طولانی خواندن به جهت به چشم آمدن عبادت، آتش در سجاده می زند.

  • نویسنده : ✍ دکتر لیلا حلاج زاده